Iranian Resistance for Freedom
Iranian Resistance for Freedom

Translate

Thursday, April 19, 2018

درود به خانم رجوی #روز_کارگر #کارگر_بپاخیز #مرگ_بر_ستمگر #ایران #براندازم

درود به خانم رجوی

ساعتی قبل یک زن جوان با پرت کردن خود از روی پل هوایی نیروگاه آذرشهر اقدام به خودکشی کرد

ساعتی قبل یک زن جوان با پرت کردن خود از روی پل هوایی نیروگاه آذرشهر اقدام به خودکشی کرد

لقمه نانی به این سنگین رو هم ازشون دریغ کردن با بستن مرزها

لقمه نانی به این سنگین رو هم ازشون دریغ کردن با بستن مرزها

#کودکان ایرانی

فرخوان به تظاهرات بزرگ علیه تجزیه شهرستان

فرخوان به تظاهرات بزرگ علیه تجزیه شهرستان

در صدف سی فروردین 1351

در صدف سی فروردین 1351

    30 فروردین 1351- شهادت پیشتازان مجاهد خلق
    30 فروردین 1351- شهادت پیشتازان مجاهد خلق
    در صدف سی فروردین


    1. جامعه و مبارزه

    آیا قصه‌ی دریا قصه‌ی تکراری آمدن و برگشتن موجها است.
    نه! آمدن و رفتن موجها تکرار نیست. برآمدن و فرورفتن   خورشید هم تکرار نیست.  قصه صدفها هم تکرار نیست. هر موجی، روزی و  صدفی حکایت خود را دارد.

    در صدف سی فروردین
    دو حکایت از یک روز،  حکایت دو صدف، سی فروردین 1351 و سی فروردین 1354
    این دو صدف رو از دریا آوردیم... از دریای آبها نه!... از دریای روزها، از دریای تاریخ ایران

    طالقانی:  آنها گوهرهای درخشانی بودند.......
    داستان جوونهای دهه چهله، دردانه‌های تاریخ ایران
    اونها بهترینهای هر محله و دانشگاه و خانواده‌ای بودن... همونهایی که شاعر آشنایشان شاملو آرزوشون رو سروده 
    شاملو: ای کاش می‌توانستم بر شانه‌های خود بنشانم این خلق پا به راه را روی حباب خاک بگردانم تا با دو چشم خویش ببینند که خورشیدشان کجاست.
    آرزوشون برآوردن خورشید رهایی و برابری مردم بود،.
    اونروزها همه مردم زیر حباب دیکتاتوریی که افتاده بود روی شهر...  دنبال بدبختیهای خودشون بودن. کسب و کار و یه لقمه نون... یا بالاخره زندگی خودشون.
    آخه شاه بود و ستمگری و نابرابری.
    مجسمه
    بر اسب خود در هوا می‌تاخت
     وگرد خاک سم اسبش
               ذرات خفقان بود
    که بر سر جامعهٴ ما می‌ریخت
    تنها آن که به نارنجکش ایمان داشت 
                                از مجسمه هراسی نداشت
    اونا دنبال یه چیزهم دیگه بودن. شکستن دیوار ترس. می‌گفتن؛  هیبت دیکتاتور رو که بریزیم، مردم به میدونمیانما باید راه رو باز کنیم. اگر شده با خون تک تکمون.
    اونا مجاهد بودند. همون نامی که امروز هم ممنوعترین کلامه.

    -----------------------------



    2-شهیدان سی فروردین 1351

    محمود عسگری زاده،
    محمود از شهر اراک، و خانواده کارگری، تلاش کرد به تهران بیاد و در مدرسه عالی بازرگانی درس بخونه، اومی‌گفت اقتصاد بهترین تجلی گاه عدالت اجتماعی است، در جامعه‌ای که ثروتها درست و عادلانه توزیع نمی‌شود. خدا و انسانیت در آن حاکم نیست. برای تحقق همین آرمان یعنی حاکمیت انسانیت بود که به یارانش در سازمان مجاهدین پیوست. محمود در سال 1349وارد کادر مرکزی سازمان شد. شاید کارگران ماشین‌سازی تبریز درآن سالها خاطره جوانی پرجوش را بیاد بیاورند که دزدی کلان مدیران کارخانه را افشا و سر و صدای زیادیبه‌پاکرد. او توانسته بود فهرست   نزدیک به 1300نفر از مأموران سرکوبگر ساواک (اطلاعاتیهای زمان شاه)را با نام و محل سکونت و جزییات ریز تهیه کند.
    شهریور سال 50محمود دستگیر و بعد از 8ماه زندان و شکنجه در سی فروردین 1351به جوخه اعدام سپرده شد
    چند سال بعد مادر محمود باز هم برای فرزندانش اشک ریخت.
    علی باکری
    علی به بهروز معروف بود. مهندس بود و اهل میاندوآب. در تمام سالهای تحصیل همیشه رتبه اول بود. دردانشگاه تهران رشته شیمی دانشکده فنی هم اول شده بود. استادیار دانشگاه صنعتی هم بود. علی باکریمی‌گفت دشواریها نه تنها دلیل سرخوردگی و یاس نیسنتد بلکه بسیار هم خوبند زیرا تنها سختی‌ها و شرایط مشکل اند که یک عصیانگر انقلابی را آبدیده می‌کنند.یارانش به یاد دارند که علی در جلسات سازمانی بسیار منظم، شکیبا و سازنده بود. او را هم در اول شهریور 1350دستگیر و در سی فروردین اعدام کردند.

    محمد بازرگانی
    محمد هم دانشجوی مدرسه عالی بازرگانی بود، در ارومیه بدنیا آمده بود. جوانی پرتحرک و در هرکاری پیشقدم بود. هنگامی که جنبش کردستان در مبارزه علیه شاه در جریان بود تلاش کرده بود که به این جنبش بپیوندد اما وقتی خودش را به کردستان رساند متأسفانه جنبش کردستان موقتاِ شکست خورده بود.  محمد در سال 1345به مجاهدین پیوست. در سال 49به فلسطین رفت و در مذاکرات مجاهدین با سازمان الفتح شرکت داشت. بعد از بازگشت به عضویت مرکزیت مجاهدین در آمد. محمد در شهریور 50بدست ساواک اسیر شد و شکنجه‌های سختی را تحمل کرد. و از خودش پایداری شگفت‌انگیزی نشان داد. در دادگاه نظامی نیز که او و یارانش را به اتهام توطئه محاکمه می‌کردند می‌خروشید که « توطئه‌گر واقعی ما هستیم یا این‌ها که ما را بهمحاکمهکشیده‌اند..... هیچ توطئه‌یی موفق به فرونشاندن کامل شعله‌های آزادیخواهی نشده است. تاریخ نشان می‌دهد که از کاوه آهنگر تا کارگران چیت سازی ری بر اثر ازدیاد هوشیاری سیاسی راه خود را بهتر شناخته و بسوی انقلاب پیش می‌روند ».
    علی میهندوست
    علی میهندوست قزوینی بود و در تهران تحصیل کرده بود.  در سال 1345به مجاهدین و 4سال بعد به مرکزیت مجاهدین پیوست، دانشجوی سال آخر دانشکده فنی بود که دستگیر شد. او و ناصر صادق دوستای صمیمی بودن. او معتقد بود که؛  در ضمن عمل و همراه با کار جمعی است که جنبه‌های منفی و موانع مسیر مبارزه کنار گذاشته میشن. جمله شجاعانه او در دادگاه گویای روحیه و عزم او در انتخاب  و ایمان به حقانیت راهش بود. او گفته بود:« اگر اسلحه داشتم همین حالا دادستان را به‌خاطربیعدالتی هایش می‌کشتم »
    ناصر صادق
    ناصر درس خوانده دبیرستان مروی و فارغ‌التحصیل دانشکده فنی تهران بود. او همیشه در جنب و جوش و فعالیت بود. در دبیرستان انجمنی برای آموختن و تفکر تأسیس کرده بود. بی‌نتیجه بودن مبارزات قانونی او را بر آن داشت که راهی دیگر پیدا کند.. او خیلی از مناطق ایران را با موتورسیکلت گشته و  دردهای مردم را دیده بود. ناصر ورزشکاری شایسته  و قهرمان ژیمناستیک دانشگاه بود. در سال 1344به مجاهدین پیوست. او مسئولیت شاخه سازمان در شیراز رو به‌عهده داشت. در شیراز توانست رابطه نزدیکی با ایلات و عشایر فارس هم برقرار کند.  ناصر در دادگاه نظامی  با شهامت از آرمانهایش دفاع کرد و گفت: « ما از روزیکه آگاهانه قدم در این راه نهادیم دست از جان شسته و بازندگی  مادی وداع کردیم. با این‌حال ما چرا دفاع می‌کنیم؟ دفاع می‌کنیم تا روشن شود مجرم واقعی کیست؟ ما با مردم قهرمان خود که سالهاست در زیر ستم و دیکتاتوری به‌سر می‌برند سخن می‌گوئیم. آنها هستند که باید در مورد ما قضاوت کنند. »

    -------------------------




    3- دادگاه و دفاعیات

    آن دادگاه نظامی یکی از معدود دادگاههایی بود که رژیم شاه آن را علنی برگزار کرد. چون شکنجه و دستگیری مجاهدین در خارج از ایران بازتاب زیادی پیدا کرده بود. سیاستمداران و روشنفکرهای آن زمان مثل ژرژ پمپیدو وسارتر و دیگران در جریان مبارزه و دستگیری و دادگاه مجاهدین بودند. دکتر کاظم رجوی همه  رو برای نجات جان برادرش مسعود که از متهمان ردیف اول این دادگاه بود بسیج کرده بود. در آن دادگاه خانواده زندانیان و تعدادی خبرنگار داخلی و خارجی هم حضور داشتند. 4متهم ردیف اول دادگاه یعنی ناصر صادق محمد بازرگانیمسعود رجوی و علی میهندوست تمام اتهامات سایرین و مسئولیت کارهای سازمان را به‌عهده گرفتند.  اونا هیچ‌کدام از فردخودشون دفاع نمی‌کردند. نه تنها همه اتهامات خودشون بلکه اتهامات هم پرونده‌هایشان را همبه‌عهده می‌گرفتند. اونا دفاعیاتشون رو تقسیم کرده بودن. ناصر سابقه تاریخی جنبش و دفاع از مبارزات مردم روبه‌عهده داشت. علی میهندوست از ارزشها و ایدئولوژی مجاهدین دفاع می‌کرد. محمد بازرگانی موضوعات اقتصادی و آمادگی اجتماعی برای مبارزه و انقلاب رو می‌گفت. و مسعود رجوی درباره سیاست خارجی شاه وبرباددادن نفت ایران صحبت کرد. آن دفاعیات با‌هشیاری و تلاش خانواده‌های مجاهدین از زندان خارج و در محیطهای دانشجویی و مبارزاتی تکثیر و پخش شد، این دفاعیات از مهمترین اسناد و ادبیات مبارزه زمان شاه بود که  هنوز سرشار از تجربه و انگیزه و شور انقلابی است.
    مسعود رجوی در آن دادگاه گفت:   یکی از آثار مهم دوره رضا شاه  یعنی شروع دوره دیکتاتوری، خشک شدن ریشه رجال واقعی و مؤمن و میهن‌پرست است. در جنگ داشتن سلاح مهم است ولی انسان مهم‌تر است. رژیم رجال کشور را یا جذب کرد یا عوض  یا آنها را خرید و یا از کار برکنارشان کرد و یا کشت. من و دوستانم از فرزندان دکتر مصدق هستیم که به پول و مقام پشت پا زده‌ایم.
    مسعود به‌خاطر تلاشهای برادرش کاظم در آن دادگاه به حبس ابد محکوم شد.  مسعود بعد از اعدام دوستانش نوشت:
    « خود را آماده کرده بودم تا ناچیزترین سرمایه خود یعنی جانم را به انقلاب این خلق بزرگ ادا کنم… اما منافع دیکتاتوری حاکم مخصوصاً در خارج ایران مرا فعلاً از این سعادت جاویدان محروم کرده است… لیکن آنچه در این لحظات مهم است تجدید عهد با شهیدان به‌خون‌خفته خلق است که در آخرین لحظات لبهای تبدارشان را بوسیده و صدای تپش قلبشان را که جز به‌خاطر سعادت و آزادی خلق نتپیده است، شنیده‌ام و متفقاً سوگند خورده‌ایم تا پیروزی».

    ------------------------------




    4-تپه‌های اوین 54
    تپه‌ای اینچنین میتونه یاد‌آور تپه های اوین باشه. زندانی با درهای آهنی و سلولهای سرد و تاریک. زندانی پر از جوونایی که خواهان آزادی و عدالت اجتماعی بودن. اغلب از فداییان و مجاهدین.
    توی این چهل و چند سال شاه و شیخ، تپه‌های اوین  رگبارها و شکنجه‌هایی شنیدن  که شهر نشنیده.
    اونچه اون روز سحر سی فروردین 54توی تپه گذشت رو، نه کسی گفت و نه کسی شنید. چند سال بعد یکی از ساواکیا  به‌نام بهمن نادری پور، خودش داستان تپه رو گفت.
    گفت که وقتی بالای تپه رسیدند« زندانیان را چشم و دست بسته ردیف کردن و بهشون گفتن: همان‌طور که شما و رفقای شما در دادگاههای انقلابی خود رهبران و همفکران ما را محکوم کرده و حکم را اجرا می‌کنید، ما هم شما را محکوم کرد‌ه و می‌خواهیم حکم را اجرا کنیم. و بعد رگبار مسلسل رو روی اونها بازکردن.
    اون زندانیها سالهای محکومیتشون رو می‌کشیدن که اینجوری اعدامشون کردن
     مثل زندانیان سیاسی تابستان سال 67 
    مثل زندانیانی سیاسی که همین حالا به بهانه‌ خودکشی شهیدشون میکنن. اونموقع بهانه فرار بود:
     بیژن جزنی یکی از اونا بود. بچه‌ی تهران. متولد 1316. جوون که بود می‌رفت وضع کارگران کوره پزخانهها رو می‌نوشت که مردم بدونن توی سلطنت پهلوی چه خبره... توی قیامهای دانشجویی دهه‌ی سی و چهل هم شرکت داشت.
    بعد خودش یه گروه تشکیل داد. دستگیر و محاکمه شد اولش حبس ابد گرفت و بعد به 15سال زندان محکوم شد. او در زندان مطالب و مقالاتی راجع به جنبش انقلابی و راههای اصولی مبارزه نوشت.
    موسی خیابانی: ما به یک مقطع دیگری رسیدیم در حرکت خودمون، به مقطعی که قرین است با شهادت برادران شهیدمون کاظم و مصطفی. سالها ما با این برادرها در زندانها بودیم. ادامه فعالیت و مبارزه‌شان را در زندانها نظاره می‌کردیم. کاظم را می‌دیدیم که چگونه از صبح تا شام در اون شرایط  جهنمی زندان که سرهنگ زمانی برقرار کرده بود، در سوراخهای بندهای زندان قصر به وظایف انقلابی خود عمل می‌کنه، بچه‌ها را سازمان میده، اونها رو آموزش میده، سعی می‌کنه تا روحیه انقلابی اونها تقویت بشه، مرتباً سعی می‌کرد از بیرون خبر داشته باشه، به بیرون خبر بده.

    مسعود رجوی:
    وقتی که پرچمداران و پیشتازان انقلاب قیام کردند و به قول پدر طالقانی راه جهاد گشودند و از خون آنها سیلابها و توفانها برخاست،  آخوندها با تأنی و تأخیر بسیار،‌ به صحنه آمدند  و به میوه‌چینی پرداختند.
    وقتی حنیف و محسن و بدیع‌زادگان و جزنی و احمدزاده و پویان (که خونشان را شاه بر زمین ریخت) و پاکنژادو خیابانی و اشرف (که خونشان را خمینی بر زمین ریخت) در شکنجه‌گاههای  دیکتاتوری سلطنتی و در بیدادگاههای نظامی می‌خروشیدند و پرچم آزادی را به اهتزاز در می‌آوردند، این آخوندها کجا بودند؟ یا گوشه عافیت گزیده بودند و یا برای کسب وجهه و درآمد افتخار می‌کردند به هواداری از مجاهدین و خوندن کتابهای آموزشی مجاهدین.


30فروردین 51، شهادت پیشتازان مجاهد خلق

30فروردین 51، شهادت پیشتازان مجاهد خلق

ایران: اعدام یک مربی ورزش در همدان

ایران: اعدام یک مربی ورزش در همدان

    شورای ملی مقاومت ایران
    شورای ملی مقاومت ایران
    رژیم ضدبشری آخوندی و قضاییه جنایتکار و فاسد آن صبح روز چهارشنبه۲۹فروردین بهمن ورمزیار، یک مربی ورزش را در زندان مرکزی همدان حلق‌آویز کرد. در پرونده وی که به سرقت مسلحانه از یک طلافروشیمتهم شده بود، هیچ شاکی خصوصی وجود نداشت.
    به دنبال تلاش خانواده بهمن برای نجات فرزندشان از اعدام، رژیم آخوندی روز سه‌شنبه به دروغ خبر داد که حکم اعدام او را متوقف کرده است اما سحرگاهان چهارشنبه او را اعدام کرد.
    علاوه بر این صبح چهارشنبه هفت زندانی دیگر در زندان گوهردشت کرج اعدام شدند.
    هزاران زندانی در سراسر کشور در انتظار اجرای حکم اعدام هستند. یک زندانی بلوچ به نام عبدالمالک بلوچی از زندانیان زندان مرکزی زاهدان پس از تحمل شش سال و نیم حبس، در روز ۲۴فروردین برای اجرای حکم اعدام بهسلولهای انفرادی این زندان منتقل شده و در آستانه اعدام است.
    رژیم آخوندی در حالی جوانان کشور را زیر عنوان سرقت و قاچاق اعدام می‌کند که بزرگترین سارقان تاریخ ایران خامنه‌ای و دیگر آخوندهای حاکم از باندهای مختلف و سپاه پاسداران و دیگر ارگانهای حکومتی هستند، که صدها میلیارد دلار اموال مردم ایران را چپاول کرده‌اند. هدف از این اعدام‌های جنایتکارانه شدت بخشیدن به فضای رعب و وحشت و مقابله با مردم به‌پاخاسته‌ای است که خواستار سرنگونی فاشیسم دینی حاکم بر ایرانند.
    مقاومت ایران عموم مردم به‌ویژه جوانان را به همبستگی با خانواده‌های زندانیان و اعدام شدگان فرامی‌خواند و از جامعه جهانی خواستار اقدام فوری برای محکوم کردن این جنایتها و مشروط کردن مراوده با استبداد دینی به بهبود وضعیت حقوق بشر و توقف شکنجه و اعدام در ایران است.
    دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
    ۲۹فروردین ۱۳۹۷(۱۸آوریل ۲۰۱۸)

ادامه اعتصاب در استانهای کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی و دستگیری شماری از معترضان

ادامه اعتصاب در استانهای کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی و دستگیری شماری از معترضان

    اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران
    طلاعیه شورای ملی مقاومت ایران
    در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه ۲۹و ۳۰فروردین اعتصاب بازاریان و کسبه در شهرهای مناطق مرزی استانهای کردستان و کرمانشاه و آذربایجان غربی در ابعادی گسترده‌تر از روزهای قبل ادامه یافت و علاوه بر شهرهایجوانرود، بانه، مریوان و سقز، بازاریان شهرهای سردشت، مهاباد، بوکان و پیرانشهر نیز به اعتصابیون پیوستند.
    خامنه‌ای برای پایان دادن به این اعتصاب روز چهارشنبه ۲۹فروردین پاسدار سعید جلیلی، نماینده خود در شورای عالی امنیت رژیم را به بانه فرستاد اما مردم نه تنها به وعده‌های پوشالی او اعتنایی نکردند بلکه با اعتراضهای خود و ادامه اعتصاب به او پاسخ دادند. یک جوان بانه‌یی خطاب به جلیلی گفت:‌... ما چهار روز اعتصاب کردیم فرماندار نیامده بگوید چه کار می‌کنی؟ درد دلت چیه؟ نیروی ضدشورش برایمان می‌گذارند...چند نفری رو به اسم اطلاعات یا اماکن می‌آورند داخل مردم تیر هوایی شلیک می‌کنند، جوانهای مردم را تحریک می‌کنند که چند نفر را بگیرند و مردم را با آن بترسانند. دیگر مردم از این‌ها ترسی ندارند، هراسی ندارند. همه. من برای خانواده‌ام همه کار می‌کنم. خدا شاهد است از سرباز بگیر تا آخرین درجه را به‌خاطر زن و بچه‌ام می‌کشم. مردم دنبال کار هستند، کار باشد هیچ مشکلی ندارند.
    در مریوان اعتصاب بازاریان و کسبه به تمام نقاط اصلی و حساس شهر هم‌چون چهار راه اصلی، خیابان جمهوری، چهار راه شبرنگ و کلیه پاساژهای سطح شهر و بازار سرپوشیده گسترش یافت. نیروهای گارد ضدشورش به تجمع مردم در میدان بیسارانی حمله کردند و آنها را مورد ضرب و جرح قرار دادند.
    در پیرانشهر نیز مزدوران سفره‌های خالی پهن شده در خیابان را جمع‌آوری و پاره کردند.
    نیروهای سرکوبگر در حملات خود به معترضان در شهرهای سقز، بانه و مریوان دست کم ۱۲تن را به اتهام تشویق مردم برای برگزاری اعتصاب عمومی بازداشت کردند.
    رسول خضری نماینده مجلس ارتجاع اعتراف کرد که بستن معابر کولبری باعث بیکاری بیش از ۷۵هزار کولبر زحمتکش شده... بیش از شش الی هفت میلیون نفر از کسبه و اصناف و بازاریها هم بیکار شدند (رادیو حکومتی فرهنگ-۲۹فروردین۹۷).
    خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، روز سه‌شنبه با ستودن اعتصاب بازاریان و کسبه شهرهای مرزی عموم جوانان را به شرکت و حمایت از این اعتراضات فراخواند و خواستار آزادی سریع بازداشت‌شدگان شد.
    دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
    ۳۰فروردین ۱۳۹۷(۱۹آوریل ۲۰۱۸)

Tuesday, April 17, 2018

صدای انفجارهای دمشق در تهران

صدای انفجارهای دمشق در تهران

    حمله موشکی آمریکا به سوریه
    حمله موشکی آمریکا به سوریه
    سرانجام ۳کشور آمریکا و فرانسه و انگلستان زیر فشارهای بین‌المللی به‌طور محدود به مراکز تولید و سلاح شیمیایی بشار اسد حمله‌ور شدند. 
    این قاتل مردم سوریه تابه‌حال ۲۱۴بار  و بعد از حادثه خان شیخون، ۱۱بار از سلاح شیمیایی علیه مردم سوریه استفاده کرده است.
    این حملات، ضرباتی به سیستم حملات شیمیایی اسد وارد کرده اما مهم‌تر از آن دستاورد سیاسی آن است.
    روسیه که جنجال می‌کرد هر موشکی که پرتاب شود در هوا منفجر می‌کند در تمام مدت حمله، سیستم دفاع هوایی آن خاموش بود.
    رسانه‌های آخوندی هم در این زمینه شکوه و شکایت کردند که چرا روسیه اقدامی نکرد حتماً معامله‌‌یی با آمریکا داشته است.
    «روسیه هیچ واکنش نظامی در قبال حمله غرب از خود نشان نداد و تنها سوریه و شاید به‌قول خبرگزاریها، ایران پای ضدموشکها ایستادند و شانس خود را آزمایش کردند». (روزنامه حکومتی شرق ۲۶فروردین۹۷)
    آن‌چه برای خامنه‌ای مهم‌تر می‌باشد، معنای سیاسی تهاجم ۳کشور غربی به پایگاه‌های شیمیایی بشار اسد است.

بررسی شبکه جهانی تروریسم رژیم ایران در مجلس نمایندگان آمریکا

بررسی شبکه جهانی تروریسم رژیم ایران در مجلس نمایندگان آمریکا

    جلسه کمیته فرعی مجلس نمایندگان آمریکا
    جلسه کمیته فرعی مجلس نمایندگان آمریکا
    روز سه‌شنبه 28فروردین در جلسه استماع زیرکمیته ضدتروریسم و اطلاعات مجلس نمایندگان آمریکا شبکه تروریستی رژیم ایران مورد برسی قرار گرفت.
     در این جلسه  نماینده کنگره آمریکا پیتر کینگ  رئیس جلسه از جمله گفت:‌ رژیم ایران توسط آمریکا به‌عنوان کشور حامی تروریسم نامگذاری شده است. عملیات خارجی رژیم ایران شامل حمایت از تروریستهای دست‌نشانده و گروه‌های شبه‌نظامی در حمایت از این نامگذاری نقشی مرکزی داشته است. این گروهها سایر کشورها را بی‌ثبات کرده‌اند، دموکراسی را تضعیف کردهاند و تنشها را با  فعالیتهای تروریستی تشدید کرده‌اند.گروه‌های شبه‌نظامی رژیم ایران تهدیدی مستقیم برای منافع امنیت داخلی و در خارج بوده‌اند. این تهدیدات شامل شبه‌نظامیان در عراق و سوریه بودهاند که تلاشهای آمریکا را در صحنه‌های نبرد پیچیده می‌کنند و مانند گذشته این پتانسیل را داشتهاند که سربازان آمریکا را هدف قرار  دهند.
     وی افزود:‌ شبه‌نظامیان تحت حمایت رژیم ایران در یمن در میان سایر اقدامات به عربستان هم موشک پرتاب کردهاند و به ناوهای آمریکا در منطقه حمله کرده‌اند. حمایت رژیم ایران از طالبان علاوه بر این‌که  رژیم ایران به آنها آموزش می‌دهد و آنها را مجهز می‌کند و پناهجویان تبعه افغانستان را تعلیم می‌دهد تا در سوریه بجنگند. رژیم ایران کماکان به حمایت از بشار اسد ادامه داده است..
    در این جلسه کاترین فورس عضو برجسته کمیته ضدتروریسم و اطلاعات مجلس نمایندگان آمریکا گفت:‌ رژیم ایران تهدیدات زیادی برای منافع آمریکا دارد به‌خصوص از طریق کمک مالی به گروههای تروریستی مانند حزب‌الله و حماس.
    گروههایی که به‌طور روتین به متحدان ما حمله می‌کنند و خصومت می‌ورزند. در سوریه رژیم ایران از یک دیکتاتور بیرحم حمایت می‌کند که قتل‌عامهای غیرقابل تصوری علیه مردم خودش را مرتکب شده است. رژیم ایران همراه با روسیه مسئول مرگ بیش از 400هزار سوری جابه‌جایی میلیونها بیشتر  در سوریه هستند... من مدتهاست که به رژیم ایران مشکوک بوده‌ام و از برجام هم به دلایل مختلف حمایت نکردم. من اعتقاد نداشتم که آنها از قوانین متابعت کنند بلکه دروغ می‌گویند و تلاش می‌کنند تقلب کنند و به حمایت از تروریسم ادامه می‌دهند و خشونت را در منطقه گسترش می‌دهند.
     وی افزود:‌ ما باید رژیم ایران را در حمایتش از تروریسم مورد حسابرسی قرار دهیم ما می‌توانیم و باید رژیم ایران را به‌خاطر حمایتش از تروریسم و برنامه موشک بالستیک و نقض فاحش حقوق‌بشر و سایر تلاشها برای گسترش خشونت و بی‌ثباتی در این منطقه مورد حسابرسی قرار دهیم.

مریم رجوی: فراخوان به حمایت از اعتراضات مردمی و اقدام برای آزادی دستگیرشدگان

مریم رجوی: فراخوان به حمایت از اعتراضات مردمی و اقدام برای آزادی دستگیرشدگان

    اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران
    اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران
    خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، اعتصاب بازاریان و کسبه بانه و مریوان و سقز و جوانرود و سردشت و دیگر شهرهای مرزی، خیزش شجاعانه مردم کازرون، اعتراض گسترده مردم سامان، تظاهرات غارت‌شدگان در تهران و اهواز و رشت و دیگر شهرهای کشور و اعتراض خانواده‌های هموطنان عرب در اهواز، که در خیزش هفته‌های گذشته شهرهای استان خوزستان دستگیر شدند، را ستود و عموم جوانان را به شرکت و حمایت از این اعتراضات فراخواند.
     وی گفت:‌ استمرار و گسترش حرکتهای اعتراضی و خیزشهای اجتماعی که به‌رغم تدابیر سرکوبگرانه رژیم آخوندی صورت می‌گیرد، مبین خواست عموم مردم برای سرنگونی فاشیسم دینی حاکم بر ایران است. فقر و تورم و بیکاری، بحران بی‌آبی در اصفهان و دیگر مناطق کشور، فاجعه زیست محیطی و محرومیت و سرکوب مضاعف هموطنان کرد و عرب و بلوچ و مشکلات دردناک معیشتی اکثریت عظیم مردم ایران، به‌طور کامل ناشی از سیاست‌های ضدایرانی و ضدانسانی رژیم فاسد و سرکوبگر آخوندی است که تمامی سرمایه‌های مردم ایران را صرف صدور تروریسم و جنگافروزی خارجی، سرکوب داخلی، پروژه‌های ضد ملی اتمی کرده یا توسط سرمداران رژیم و بستگان آنها چپاول شده است.
    خانم رجوی از مجامع بین‌المللی مدافع حقوق‌بشر خواست تا در برابر اقدامات سرکوبگرانه رژیم آخوندی سکوت نکنند و برای آزادی دستگیر ‌شدگان خیزشهای اخیر به‌خصوص در اهواز و اصفهان دست به اقدام فوری بزنند.
     امروز سه‌شنبه ۲۸فروردین هزاران تن از مردم کازرون برای دومین روز در میدان اصلی شهر دست به تظاهرات ضدحکومتی زدند. بازاریان و کسبه نیز از باز کردن مغازه‌هایشان خودداری کردند. معترضان شعار می‌دادند: دشمن ما همین جاست همش میگن آمریکاست؛ نترسید نترسید ما همه با هم هستیم؛ تا حق خود نگیریم نهضت ادامه دارد؛ کازرونی با غیرت، هیهات مناالذله؛
     تلاش تظاهرکنندگان که زنان در آن نقش بسیار فعالی داشتند برای ورود به فرمانداری به درگیری با مأموران سرکوبگر کشیده شد.
    کسبه و بازاریان بانه، جوانرود برای سومین روز متوالی در اعتراض به بسته شدن معابر و بازارچه‌های مرزی و بالا رفتن تعرفه‌های گمرکی اعتصاب کردند. بازاریان مریوان، سقز و سردشت نیز امروز (سه‌شنبه) به این اعتصاب پیوستند. نیروهای سرکوبگر برای جلوگیری از گسترش اعتراضات در این شهرها مستقر شده و به‌حالت آماده‌باش هستند. چهار نفر از شهروندان و کسبه کرد در میدان شبرنگ شهر مریوان بازداشت شدند.
    هزاران تن از مردم شهرهای سامان و شهر کرد و دیگر شهرهای استان چهار محال و بختیاری نیز در اعتراض بهبحران آب و دیگر مشکلات این شهر با شعار وای اگر چهار محال دست به برنو شود؛ اینجا چهار محاله بردن آب محاله؛ ما که صنعت نداریم، نون از کجا بیاریم؛ کنارآب نشستیم - تشنه تشنه هستیم؛ دست به اعتراض زدند.
    در یک تحول دیگر روز دوشنبه ۲۷فروردین خانواده‌های بازداشت‌شدگان تظاهرات فروردین ماه اهواز مقابل ساختمان استانداری و دفتر نماینده مجلس رژیم از اهواز دست به تجمع زدند. نیروهای سرکوبگر با تهدید خانواده‌ها به دستگیری، سعی در پراکنده ساختن آنها داشتند. در جریان تظاهرات هموطنان عرب در اهواز و دیگر شهرهای خوزستان صدها تن از جمله تعدادی کودکان ۱۱تا ۱۵ساله دستگیر شدند که از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست.
    دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
    ۲۸ فروردین ۱۳۹۷(۱۷آوریل ۲۰۱۸)